نام تو رخصت رویش است و طراوت فارسی نهم

نام تو رخصت رویش است و طراوت فارسی نهم

معنی شعر آشنای غریبان فارسی نهم

چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسد *** موج‌های پریشان تو را می‌شناسند

چشمه‌های خروشان و موج‌ای آشفته با تو آشنا هستند. (منظور از چشمه‌های خروشان و موج‌های پریشان، انسان‌های آزاده و پاک و صادق است.)

پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی *** ریگ‌های بیابان تو را می‌شناسند

تو برای انسان‌هایی که تشنه معرفت هستند، مانند آب ارزشمندی هستی که آن‌ها را سیراب می‌کند. ریگ‌های بیابان هم ارزش تو را می‌دانند. (منظور شاعر از ریگ‌های بیابان همان انسان‌های دردمند است)

نام تو رخصت رویش است و طراوت *** زین سبب برگ و باران، تو را می‌شناسند

ای امام رضا، نام تو اجازه‌ روییدن و شادابی است و به همین علت تمام گیاهان و قطره‌های باران با تو آشنا هستند. (گیاهان و باران شادابی خود را از تو گرفته‌اند.)

هم تو گل‌های این باغ را می‌شناسی *** هم تمام شهیدان تو را می‌شناسند

تو همه انسان‌های خوب این جهان را می‌شناسی و تمام شهیدان هم وجود پاک تو را درک کرده‌اند.

اینک ای خوب! فصل غریبی سرآمد *** چون تمام غریبان تو را می‌شناسند

ای امام خوب ما! اکنون زمان غریبی و تنهایی به پایان رسید، چون تمام انسان‌های غریبه و بیگانه تو را می‌شناسند.

کاش من هم عبور تو را دیده بودم *** کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند

ای کاش آن زمانی که از خراسان عبور می‌کردی، من هم بودم و مانند مردم خراسان،‌تو را می‌دیدم. کوچه‌های خراسان با تو آشنا هستند.

معنی لغات شعر آشنای غریبان:

پریشان: آشفته

ریگ: سنگ ریزه

رخصت: اجازه

طراوت: تازگی

غریبی: ناآشنایی

قیصر امین پور در شعر آشنای غریبان، با لحنی عاطفی و سرشار از احساسات، محبت و علاقه‌ای که به امام رضا (ع) دارد را بیان ‌کرده‌ است.

پدربزرگ دانا
پدربزرگ دانا

من به شما کمک می‌کنم که درس‌های مدرسه را بهتر یاد بگیرید

نام تو رخصت رویش است و طراوت فارسی نهم

نظر خود را بنویسید

آخرین مطالب